✘ سَـ ــرابـِ آرِزوهــ ــا ✘
خُــدایــــ ــــآ هـَرگز کـَسے رآ بـہ آنچـہ کـہ قسمتـَش نیستــ عـآدَتــ مـَده
سلــآمی به گرمی تابستان امســـآل بالاخره این سفر همـ تمومـ شد و من برگشتمـ با کلی خاطرات زیبا به یاد ماندنی که دوست دارمـ همشونو اینجا ثبت کنمـ ... 4 شنبه (21/4/91) عصر با فامیلامون راهی شُمـــآل شدیمـ و به ترافیک خیلی بدی خوردیمـ که باعث شد ساعت 1 برسیمـ اونجــآ،3 تا ماشین بودیمـ و ما دخترا تو یه ماشین نشستیمـ که راحت باشیمـ و همین با همـ بودنمون باعث شد طولانی شدن راهو احساس نکنیمـ . از اول جاده تا زمانی که رسیدیمـ ، آهنگ خوندیمو یکممـ رقصیدیمـ و کلـــــــــی خندیدیمـ . اینقدر جیغ و داد کرده بودیمـ ، دیگه صدامون در نمی اُمد اما با این حال نمی دونمـ چرا انرژی مون تمومـ نمیشد . تا رسیدیمـ ویلا اولین کاری که کردیمـ یه لیوان آبجوش خوردیمـ بعدشمـ تا 5 صبح بیدار موندیمو حرفیدیمـ . البته هر شب همین جوری بود بقیه می خوابیدن ما تا 5 صبح بیدار می موندیمـ و از اون طرف همـ 10 بیدارمون می کردن ... خاطرات کلی سفرمون :دی 1. نزدیک 600 عدد عکس گرفتیمـ 2. رقصیدن (اگه یه روز نمی رقصیدیمـ هممون دپ میشدیمـ ) 4. خوردن (دوبل می خوردیمـ ) 3. قایق 4. جت اسکی 5. اسب سواری 6. خرید کردن 7. دوچرخه 8. چند باری لب دریــــآ رفتیمـ 9. پیاده روی 10. بدمینتون (یعنی عاشق بازی کردن خودمونمـ ) 11. تلکـــــآبیـن 12. ... تازه جنگل همـ رفتیمـ و کلی عکس با حال انداختیمـ دیشب همـ ساعت 11 رسیدیمـ تهران و اوضاع تو ماشین مثل رفتنمون بود خلاصه این سفر یکی از بهترین سفرای عمرمـ بود و واقعا بهمـ خوش گذشت. + حلول ماه مبارک رمضان،بهار قرآن،ماه عبادت های عاشقانه،نیایش های عارفانه و بندگی خالصانه را تبریک میگمـ + راستی ماه عســـل امســـآلُ دوست ندارمـ (من احســـآن می خوامـ ) + التمـــــــــــــــآس دعا