✘ سَـ ــرابـِ آرِزوهــ ــا ✘
خُــدایــــ ــــآ هـَرگز کـَسے رآ بـہ آنچـہ کـہ قسمتـَش نیستــ عـآدَتــ مـَده
و ماجرای از آنجا شروع شدکه در روزی آفتابییک شاخه گل سرخدر برهوت خشک بیابان وجود من روییدو اسب احساس منچهار نعل تاختو کبوتر اندیشه منپرواز کرد و اوج گرفتو آن گاه ممنوعه ایبه نام عشقرا در گوشه قلب پنهان ساختمو پس از آن سال هابی قراریانتظارشوقو داستان بی پایان محبت...مدتها بود خود را در آینهی کوچک جیبی نگاه نکرده بودم. احساس کردم بین تصویری که از خود در آینههای قدی و بزرگ رایج میبینیم تا آینههای کوچک جیبی متفاوت است. شاید توجه به همه حجم بدن، انسان را از توجه تام و کامل به صورت و چشمان بازمیدارد.امروز خود را در آینهی کوچک جیبی عاشق تر از گذشته دیدم. آینه، چشمان مرا عاشقتر از پیش نشان میداد. از دریچه آینه میتوانستم به اعماق چشمان و بلکه به اعماق روحم سفر کنم. گویی آینه نردبان است و با نردبان آینه از دیوار جان خود بالا میروم و آن طرف دیوار، درون دل و جان و اعماق روح خود را مشاهده میکنم. یا شاید در باغ خلوت آینه میتوان خود را برهنه از هر چه رنگ و ریاست دید و پایید و با اعجاز آینه و نگاه آسمان آن میتوان اشتیاق جان را دید و ترنم دلتنگی عاشق را شنید و از پس خشتهای تاریک جسم و آن همه غباری که ما را از دید دیگران و خودمان دور میکند، خورشید عشق را در درون وجود نگریست.هر چه که هست امروز در آینه بیشتر از هر زمان دیگری خود را عاشق یافتم و دانستم که عشق خود نیز آینه است؛ آینهای که میتوان در آن نه تنها معشوق را دید بلکه با آن میشود همیشه با معشوق زندگی کرد گرچه وصال ظاهری رخ ندهد. میتوان در نگاه آینه، جاودانگی عشق را دید و به آن زل زد و خیره نگریست و حتی میتوان در نگاه آینه، با عشق پیمانی ابدی بست.خلاصه بگویم: خوب که به آینه مینگرم و خیره میشوم، کم کم صورت خودم به سایهای کمرنگ بدل میشود و سپس محو میشود و آن گاه میتوان در دل آینه، طلوع چشمان عشق را دید، نگاه مهربان معشوق را دید، روی شاهد را مشاهده کرد و میتوان با او گرم گفتگو شد و با هزار زبان به او گفت که دوستت دارم.
جمعه 90/8/27
♥
7:0 عصر
♥ ρяίηсεѕѕ
♥ نظر ♥
سلام به همه ی دوستان گلم که دارن اولین پست منو می خونن...قبل از هر چیزی عید گذشته (قربان) و عید آینده (غدیر خم) رو به همتون تبریک می گم. این بار سومه که وبلاگ می سازم(جالبه نه؟!!!)، ولی جالب تر از این هم هست.اینکه وبلاگ های قبلیم هم تو ایام عید ساختم، به هر حال خیلی خوش حالم از این بابت و امیدوارم این یکی پایدار بمونه و نبندمش و البته بگم ها شما ها هم باید کمکم کنین با نظر های زیباتون. (با تشکر از شما)راستی،جا داره از یکی از دوستان خیلی خوبم که به پیشنهاد ایشون این وبلاگ رو طراحی کردم تشکر کنم (ممنونم) منتظر نظرهاتون هستم...فعلا...
سه شنبه 90/8/17
♥
7:0 عصر
♥ ρяίηсεѕѕ
♥ نظر ♥