کجااااااااااايي پ متينه خانوم؟!

يا من خواب ديدم ، يا آخرين باري که اومدم اينجا ...

کنارم که هستي
زمان هم مثل من دستپاچه ميشود
عقربه ها دوتا يکي ميپرند
اما همين که ميروي
تاوان دستپاچگي هاي ساعت را هم من بايد بدهم
جانم را ميگيرند ثانيه هاي بدون تو

من از اين تنهايي
از اين که دير مي آيي
از اين که روزي به من بگويي
تو به من نمي آيي
مي ترسم….
چرا نمي داني تو
چگونه بي تو زمان ميگذرد
بارها اين را از خودم مي پرسم
من مي ترسم…مي ترسم…

اپم

من از اين تنهايي
از اين که دير مي آيي
از اين که روزي به من بگويي
تو به من نمي آيي
مي ترسم….
چرا نمي داني تو
چگونه بي تو زمان ميگذرد
بارها اين را از خودم مي پرسم
من مي ترسم…مي ترسم…

اپم

سلاااااااااااااام دوستمـــــ
خوبي؟ خوشي؟ مدرسه خوش ميگذره؟
يادي از ما نميکني....
دلم کللللي برات تنگيده عزيزم....
13 آبان برنامه داشتيم.. نمايش و سرودو....
سر سرود خندم گرفته بود...
ياده سال اول افتادم...
اگ هنوز يادت باشه...
که چقـــــد منو تو و اشي(سارا اشتري) سر سرود خندمون گرفته بود
هعـــي.. يادش بخير...

در "وا" ميشه
در "بسته " ميشه
در هم "وابسته" ميشه.....
ما که آدميم?????

من واقعا نميدونم چي بگم!!!
هر چي هم که بگم، نميتونه حرفاي قشنگتو جواب بده!
فقط افتخار ميکنم که تو رو دارم؛
همين و بس...
در ضمن، بازگشت قهرمانانه مون به عرصه عشق رو به همگان تبريک ميگم!!!